مهرورزی عادت بخشنده هاست ظلم میبینم محبت میکنم با زبان مادری میخوانمو با زبان عشق صحبت میکنم هر کجا راهم اگر بن بست شد کوچه هایش را خیابان میکنم از محبت خارها گل میشود این بیابان را گلستان میکنم هر چه را باید در عالم دیده ام شور و شادی غصه و غم دیده ام هفت شهرعشق را هم دیده ام آنچه انسان ساخت از ما عشق بود جای جای این جهان را گشته ام هم زمین هم آسمان را گشته ام خالق دنیای زیبا عشق بود آنچه انسان ساخت از ما عشق بود آنچه باران با ترک های میکند تیشه ی فرهاد با دیوار کرد بیستون هم مانع راهش نشد عشق حتی کوه را هموار کرد هر چه را باید در عالم دیده ام شور و شادی غصه و غم دیده ام هفت شهرعشق را هم دیده ام آنچه انسان ساخت از ما عشق بود جای جای این جهان را گشته ام هم زمین هم آسمان را گشته ام خالق دنیای زیبا عشق بود آنچه انسان ساخت از ما عشق بود